دلم یک چیزهای دور از دسترسی می خواهد
مثلا دوست دارم با یک غریبه ی دوست داشتنی بنشینم پشت یک میز
رو در رو
و ساعت ها حرف بزنم
و ساعت ها حرف بزند...
دلم می خواهد یک آلونکی چیزی توی شمال داشته باشم
تعطیلات آخر هر هفته
با ماشین نداشته ام
کیلومترها بکوبمو بروم یکی دور روزی توی تنهایی خودم هوای خوشمزه بخورم
و از فکرهای ممنوعه ام لذت ببرم...
.
.
دلم می خواهد هیچ وقت
و هیچ وقت
وابسته رفتار و گفتار کسی نباشم
و خودم را قربانی یک جمع بی هدف و بی خیال نکنم
.
.
دلم می خواهد مثل خیلی از آدم های تنها اما موفق و موثر برای خودم زندگی کنم
و دیگران به اجبار و به واسطه نسبی و بیشتر سببی مدام تمام رفتار و گفتارم را تحلیل نکنند
.
.
دلم می خواهد به واسطه خواندن یک خطبه... وابسته رفتار و گفتار کسی نباشم
.
.
دلم می خواهد وابسته نباشم...